English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 76 (6702 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
camera lucida U دستگاهی که تصویری رابزرگ کرده و منعکس می سازد
camera lucida U [ابزاری که نور خورشید را بوسیله منشور منعکس می کند.]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
camera U [اتاقی با طاق قوسی یا منحنی]
in camera U غیر علنی
camera دوربین یا جعبه عکاسی
camera دوربین
camera viewfinder U دوربیننمایاب
Polaroid camera U نوعیدوربینمخصوصگرفتنعکسفوری
camera dolly U پایهدوربین
cine camera U دوربینفیلمبرداری
view camera U دوربیننما
underwater camera U دوربینزیرآبی
still video camera U دوربیننمایشثابت
camera platform U سکویدوربین
disposable camera U دوربینبازاری
disc camera U صفحهدوربین
camera screw U پیچدوربین
stereoscopic camera U دوربینبرجستهبین
CCTV camera U دوربین مدار بسته
surveillance camera U دوربین امنیتی
security camera U دوربین امنیتی
observation camera U دوربین امنیتی
CCTV camera U دوربین امنیتی
surveillance camera U دوربین نظارت
security camera U دوربین نظارت
observation camera U دوربین نظارت
CCTV camera U دوربین نظارت
surveillance camera U دوربین مدار بسته
security camera U دوربین مدار بسته
observation camera U دوربین مدار بسته
camera body U بدنهدوربین
camera back U قسمتهایپشتیدوربین
camera nadir U محورلولایی دوربین عکاسی
sitting in camera U جلسه خصوصی دادگاه
panoramic camera U دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردو ازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
miniature camera U دوربین تصاویر کوچک
miniature camera U دوربین مینیاتوری
in camera proceedings U دادرسی غیر علنی
electron camera U دوربین الکترونی
camera obscura U تاریک خانه
color camera U دوربین رنگی
camera window U دریچه دیافراگم دوربین
camera obscura U اطاقک تاریک جعبه عکاسی
camera tube U دوربین تلویزیونی
camera nadir U خط لولای دوربین
camera magazine U جعبه محتوی فیلم عکاسی
camera magazine U کاست فیلم دوربین
camera-shy U کسی که دوست ندارد از او عکس یا فیلم بگیرند
camera-shy U بیزار از دوربین
camera axis U محور دوربین عکاسی
camera station U ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
box camera U دوربین قوطی
box camera U دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
sound camera U دوربین فیلمبرداری مجهزبدستگاه ضبط صوت
sitting in camera U جلسه غیر علنی
camera cycling rate U نواخت باز و بسته شدن دیافراگم دوربین دوره تناوب عکاسی
closed-circuit camera U دوربین نظارت
air survey camera U دوربین عکسبرداری هوایی
air cartographic camera U دوربین عکس برداری هوایی
closed-circuit camera U دوربین امنیتی
closed-circuit camera U دوربین مدار بسته
camera ready copy U کپی اماده تکثیر
television camera tube U دوربین تلویزیونی
camera control technician U متخصصفنیکنترلدوربین
camera control unit U مرکزکنترلدوربین
camera platform lock U محلقفلدوربینبهپایه
colour television camera U صفحهرنگیدوربین
camera control area U محلتنظیمدوربین
Polaroid0 Land camera U دوربینزمینیپولاروید
image camera tube U لامپ تصویر میانی دوربین
continuous strip camera U دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
cross section of a reflex camera U قسمتعرضیبازتابتلسکوپ
single-lens reflex camera U دوربینبازتابتکلنزی
twin-lens reflex camera U لنزدوتاییانعکاسدوربین
lighting/camera control area U سطحکنترلدوربینروشنایی
single-lens reflex (SLR) camera U دوربینتکلنزی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com